نزدیک شدن به 60 ماهگیت و اتفاقای این چندسال
سلام خیلی وقت بود نبودیم... از زمانی که یه دختر کوچولوی بابایی بودم و با افتخار تو یه خانواده فرهنگی بزرگ شدم یاد گرفتم مهربون باشم... صبور باشم... انسان دوست باشم و در یک کلمه انسان باشم... پدر و مادرم همیشه تو این راه کمکم کردند.همیشه و همه جا و هر زمان از زندگیم به وجودشون افتخار کردم. بابای مهربونم همیشه به من یاد داد ارزش هر انسان به رفتاریه که از خودش بروز میده و من و خواهر و برادرم همیشه دوست داشتیم مایه افتخار خانواده باشیم.وقتی با بابا مهدی مهربون آشنا شدم فهمیدم اونم این روحیه انسان دوستی رو داره و در اصل ما مکمل همدیگه تو تقویت این خصلتیم. بعد از به دنیا اومدن یکی یه دونه مامان و بابا همه تلاشمون این شد به اون یاد بدیم مهربون باش...
نویسنده :
مامان و بابا
12:58